رنگ چیست؟ | هنگامه امیری نژاد. رنگ چیست؟ | هنگامه امیری نژاد
مقاله جامع
جامع ترین مقاله شناخت رنگ به زبان فارسی
رنگ : مبانی هنرهای تجسمی
رنگ چیست؟
-
انسان اولیه چگونه نقاشی های خود را رنگ آمیزی می کرد؟
-
رنگدانه چیست؟
-
انواع رنگدانه را نام ببرید؟
-
بست چیست؟
-
در دوره رنسانس رنگ ها چگونه ساخته می شدند؟
-
برای درک رنگ وجود چه عواملی مورد نیاز هست؟
فیزیک رنگ چیست؟
-
نور مریی چه نوریست ؟
-
نور دارای چه طول موجیست؟
-
نورهای اصلی کدام اند؟
-
ترکیب افزایشی چیست؟
-
ترکیب کاهشی چیست؟
رنگ چیست؟ | هنگامه امیری نژاد. رنگ چیست؟ | هنگامه امیری نژاد
تا اینجا در مورد مفهوم رنگ و نقش اون در زندگی و آثار هنری صحبت کردیم و دیگه وقتشه که بدونی اصلا رنگ چیه؟ در پاسخ به این سوال میشه رنگ رو از دو وجه تعریف کرد:
وجه اول رنگ به عنوان یک ماده رنگ آمیزی
وجه دوم درک پدیده رنگ
در ابتدا رنگ رو به عنوان ماده ای برای رنگ آمیزی مورد بررسی قرار میدیم. اینکه اصلا رنگ ها چطور و چگونه ساخته میشن.به لحاظ ساختاری رنگ از مخلوط رنگدانه و موادی به نام بست تشکیل میشه.
-
رنگدانه چیست؟
رنگدانه ها در واقع ذرات ریز جامدی هستند که به طور طبیعی وجود دارند مثل انواع خاک ها یا گردهای سنگ ها و فلزات که در آب غیر محلولند .
-
انسان اولیه چگونه نقاشی های خود را رنگ آمیزی می کرد؟
رنگآمیزی یکی از قدیمیترین هنرهاست که سابقه بدست آوردن رنگ از منابع طبیعی به هزاران سال قبل بازمیگرده. روابط انسان و طبیعت یک رابطه ی قدیمیه، همانطور که میدونی انسان اولیه نه تنها از گیاهان برای تغذیه، بلکه برای پوشش هم استفاده می کرد و کم کم به راز رنگ آمیزی توسط گیاهان و مواد طبیعی دیگر پی برد.
ده ها هزار سال پیش انسان اولیه کشف کرد از ترکیب خاک های رنگی با مایعی چسبناک ماده ای رنگی بدست میاد که از اون برای کشیدن علامت ها و نمادهای مختص به خودش میتونه استفاده کنه. و به این ترتیب از رنگدانه های طبیعی که از انواع خاک ها به رنگ قرمز یا زرد و رنگ سیاه که از سوختن چربی حیوانات یا زغال چوب بدست می آمد برای رنگ آمیزی نقاشی های روی دیواره غارها استفاده می کردند.
بعد ها مصری ها و چینی ها رنگدانها و طیف اونها رو گسترش دادند و رنگدانه های جدیدی رو از مواد معدنی و گیاهی تولید کردند و این چرخه در طول تاریخ ادامه پیدا کرد و رنگدانه های دیگری کشف و اضافه شدند. مثل رنگ زرد سربی که قدمتش به قرن 13 میرسه که تا قرن 18 همچنان در نقاشی رنگ روغن مورد استفاده قرار می گرفت. برخی از رنگدان ها از مواد معدنی کمیاب تولید می شدند؛ مثل لاجورد که یک سنگ قیمتی بود و برای ساختن رنگ آبی اولترامارین استفاده می شد که خب به طبع در تابلوهای نقاشی که از این دست رنگ ها به کار برده میشد قیمتی تر هم بودند.
- Red|قرمز
یکی از قدیمی ترین رنگ دانه هایی که تا به امروز هم مورد استفاده قرار می گیره، رنگ قرمز اخرا هست که گفته میشه برای اولین بار در نقاشی های غارهای ماقبل تاریخ به کار رفته.
قرنها بعد، در طول قرنهای 16 و 17؛ محبوبترین رنگدانه قرمز از یک حشره به دست اومد، موجودی که فقط روی کاکتوسهای گلابی خاردار در مکزیک یافت میشد. رافائل، رامبراند و روبنس همگی از رنگ قرمز اخرا در آثار خود استفاده کرده اند.
Raphael|رافائل
رافائل نقاش و معمار ایتالیایی و بدون شک یکی از نام آورترین هنرمندان عصر رنسانس ایتالیا محسوب میشه. رافائل، میکل آنژ و لئوناردو داوینچی سه گانه استادان بزرگ دوره رنسانس عالی را تشکیل می دهند.
به عنوان نقاش دربار پاپ، کار رافائل با ستایش فراوان روبرو شد، و او توانست خود را به عنوان محبوب ترین هنرمند در رم معرفی کنه. همچنین او مأمور شد تا پرتره ها، موضوعات مذهبی و اتاق های خصوصی پاپ رو نقاشی کنه.
هنر رافائل مظهر کیفیت های عالی رنسانس، هماهنگی و زیبایی ایده آل بود. نمونه نقاشی های بی نظیر او از مجموعه ی مدونا، منظرهها و صحنههای فیگوراتیوی که واتیکان رو با آنها تزئین کرده، نشان میدهد. سایر آثار مشهور رافائل تصویر افلاطون، ارسطو و سایر حکیمان در نقاشی دیواری مدرسه آتن هست. رافائل برای واتیکان، منعکس کننده الهاماتیست که او از آرمان های کلاسیک زیبایی و ترکیب بندی گرفته.
چهرههای گرد و نرم سوژههای او احساسات انسانی را آشکار میکنه، در حالی که کمال و آرامش عالی رو نمایش میده، همانطور که در اثر مدونا در علفزار نشان داده است. در ادامه نمونه ای از آثار رافائل که در اونها از رنگ قرمز استفاده کرده میبینی.
Peter Paul Rubens|پیتر پل روبنس
پیتر پل روبنس، یکی از هنرمندان بزرگ قرن هفدهم، شخصیت برجسته ای در کلیسای کاتولیک و دربارهای سلطنتی روبنس پرترهها، مناظر و محرابهایی را میکشید که مورد تحسین مجموعهداران هنری و اشراف در سراسر اروپا قرار میگرفت، اما او بیشتر به خاطر نقاشیهای تاریخیاش با موضوعات مذهبی و اساطیری مشهور بود. ویژگی های نقاشی روبنس رو میشه به این صورت خلاصه کرد:
ضربات جسورانه: روبنس با قلم گذاری های جسورانه و تند نقاشی می کرد که نشان از اشتیاقش بود، آثار او درام و همراه با پرداختن به جزئیات بودند.
ایمپاستو: روبنس در پرترههای خود اغلب از روش ایمپاستو یا برجسته سازی نسبت به سطح مورد نظر استفاده میکرد. در واقع ایمپاستو روشی برای استفاده از رنگ گذاری ضخیم برای برجسته سازی و نمایش واقعی تر سوژه ها بود.
سبک باروک: همانطور که گفته شد، روبنس بر صحنه های درام در آثارش تاکید داشت، یعنی با انتخاب صحنه های دراماتیک و انتخاب های رنگی جسورانه، حرکت و کنتراست بالای نور و تاریکی به نوعی از سبک باروک پیروی کرد.
پوزیشنهای دراماتیک: روبنس اغلب بدن انسان را با حالتهای انحرافی، سوژههای برهنه و افرادی که با لباسهای خیرهکننده پوشیده شده بودند، به طرز چشمگیری نقاشی میکرد.
موضوعات مذهبی و اساطیری: روبنس به خاطر نقاشی های مذهبی اش که به سفارش کلیسای کاتولیک روم و حامیان مذهبی ثروتمند و مذهبی اش ساخته شده بود، مشهور بود. او همچنین موضوعات اساطیری را نقاشی می کرد که به او آزادی بیشتری برای به تصویر کشیدن بدن انسان به صورت سنتی می داد.
- Blue|آبی
از زمان قرون وسطی، نقاشان مریم باکره را در لباس آبی روشن به تصویر می کشیدند و میشه گفت در آن زمان، رنگ رو نه به دلیل نماد مذهبی، بلکه به دلیل قیمت گزافش انتخاب می کردند. رنگ آبی اولترامارین؛ از لاجورد، که یک سنگ قیمتی هست، برای قرنها تنها در یک رشته کوه در افغانستان یافت میشد، بدست می آمد. این ماده گرانبها به محبوبیت جهانی دست یافت و میشه دید که در پرتره های تشییع جنازه مصری ها، نقاش های ایرانی و در نقاشی معروف ورمیر، یعنی دختری با گوشواره مروارید به کار گرفته شد.
برای صدها سال، هزینه لاجورد حتی با قیمت طلا رقابت می کرد. در دهه 1950، ایو کلاین با یک تامین کننده رنگ پاریسی برای اختراع نسخه مصنوعی آبی اولترامارین همکاری کرد و این رنگ به امضای هنرمند فرانسوی تبدیل شد.
Yves Klein|ایو کلاین
این هنرمند فرانسوی عمدتاً به خاطر اکتشافات خود در زمینه رنگ خالص، به ویژه آبی و نقاشیهای تک رنگ آبی و آزمایشهای جسورانهاش با تکنیکهای جدید و نگرشهای جدید به هنر مورد توجه قرار گرفت. میشه گفت دلیل استفاده از رنگ آبی بر میگرده به ذهنیتهای این هنرمند در مورد فضا و آسمان، و همین موضوع به تدریج کلاین رو در مقام یک نقاش دگراندیش به سمت بکارگیری مفرط رنگ آبی به عنوان رنگ فضای لایتناهی، رنگ سحرانگیز افق و دریاهای بیکران سوق داد و او در این فرایند، به شکلی متهورانه به سمت خلق بومهایی سراسر آبی متمایل شد که اکنون معروفترین آفرینشهای هنرمند محسوب میشن.
Johannes Vermeer|یوهانس ورمیر
یوهانس ورمیر بیشتر به خاطر تصاویری که به دقت از زنان در فضاهای داخلی پر از نور به تصویر کشیده، شهرت داره. دامنه و عمق رنگ ها در نقاشی های ورمیر با استفاده از چند رنگدانه اصلی به دست می آمد و میشه گفت ورمیر در جلوه های رنگی استاد بود. او در تعدادی از نقاشی هاش از اولترامارین که گران ترین رنگدانه موجود بود استفاده کرده و اکنون به عنوان یکی از بزرگترین نقاشان عصر طلایی هلند شناخته می شود. بیشتر هنرمندان از این رنگدانه در حدی استفاده می کردند که فقط بتونن یک آبی تند و متمایز خلق کنند،اما در نقاشی های ورمیر میبینیم که او آزادانه از این رنگدانه استفاده کرده.
- Yellow|زرد
رنگ زرد که به زرد هندی معروف بود،از ادرار گاوهایی که با انبه تغذیه می شدند به دست می آمد.روشی که کمتر از یک قرن بعد به دلیل ظلم به حیوانات ممنوع شد. در مورد این رنگ نمیشه گفت هنرمندان زیادی هستند که از رنگ زرد در آثارشون استفاده کردند و به همین دلیل در طول تاریخ شده اند. اما از علاقه نقاشانی چون ویلیام ترنر و وینست ونگوگ به این رنگ هم نمیشه چشم پوشی کرد.
Vincent van Gogh|وینست ون گوگ
وَنسان وَن گوگ نقاش هلندی، یکی از بزرگترین پست امپرسیونیست ها به شمار میره. او به خاطر ضربات قلم موی جسورانه و دراماتیکش که بیانگر احساسات و حس حرکت به آثارش بود، شهرت داشت. ضربات قلم موی پرانرژی، پالت های پر جنب و جوش و فرم های روان صحنه ها و فذم های خطی و برجسته رنگی به شدت بر جریان اکسپرسیونیسم اثر گذاشت.. مناظر، پرتره ها، طبیعت بی جان و فضاهای داخلی او از شناخته شده ترین و تاثیرگذارترین آثار تاریخ هنر هستند.
- Green|سبز
در حالی که رنگ سبز طبیعت و تجدید را تداعی می کنه، رنگدانه هایی که سبز از اون تولید می شد، از سمی ترین رنگ های تاریخ بوده است. در سال 1775، کارل ویلهلم شیل، شیمیدان سوئدی، رنگی کشنده به نام Scheele’s Green رو اختراع کرد، رنگدانه سبز روشنی که با ماده شیمیایی سمی آرسنیک آغشته شده بود. تولید ارزان شیلز گرین در دوران ویکتوریا به یک هیجان تبدیل شد، حتی اگر بسیاری گمان داشتند که این رنگ برای هنرمندان و مشتریان خطرناک است.
در پایان قرن نوزدهم، مخلوطی مشابه از مس و آرسنیک؛ جایگزین سبز Scheele به عنوان یک ماده بادوام تر شد. اما این رنگ هنوز بسیار سمی بود و جای تعجب نیست که در نهایت در دهه 1960 ممنوع شد.
Claude Monet|کلود مونه
کلود مونه نقاش فرانسوی و از بنیانگذاران سبک امپرسیونیستی به شمار میره. ضربات سریع قلم مو و استفاده مستقیم از رنگ برای ثبت نور از ویژگی های سبک نقاشی اوست. همچنین نقاشیهای سرسبز کلود مونه؛ نمونهای از زیباییشناسی جنبش امپرسیونیستی است که این هنرمند در اواخر دهه 1800 در فرانسه به ایجاد آن کمک کرد. مونه محیطهای شهری، باغهای نمادین، نیلوفرهای آبی، انبارهای کاه و دیگر مناظر را به دقت مشاهده کرده و بارها و بارها هر صحنه را نقاشی می کرد تا تغییرات نور و محیط را به تصویر بکشد.
Paul Cézanne|پل سزان
پل سزان یکی از تاثیر گذارترین هنرمندان در تاریخ نقاشی مدرن می باشد. در واقع نقاشی ها و طراحی های پر انرژی و تحریف شده پل سزان، به هموار کردن راه برای مدرنیسم و هنر قرن بیستم کمک کرد. یکی از بارزترین ویژگیهای آثار اولیه سزان در استفاده او از لایههای ضخیم رنگ برای ایجاد کنتراست است.
با ادامه پیشرفت سبک او، سزان شروع به ترکیب تکنیک های جدید برای به تصویر کشیدن سه بعدی بودن سوژه هایش کرد. بارزترین این تکنیک ها استفاده او از درجه بندی رنگ ها برای ایجاد حس فرم و فاصله در افراد و اشیاء در کارش بود. روش منحصر به فرد او در ساختار و ترکیب بندی های منطبق با فرم و رنگ و رویکرد تحلیلی او به طبیعت که عموماً به عنوان یک پست امپرسیونیست طبقه بندی می شود، بر هنر کوبیست ها، فووها و نسل های متوالی هنرمندان آوانگارد تأثیر گذاشت.
Pierre-Auguste Renoir|پیر آگوست رنوار
پیر آگوست رنوار با دستکاری های شهودی و احساسی رنگ و دایره لغات گسترده ای از ضربات قلم موی کوتاه، سریع و شل، به پیشروی مکتب نقاشی امپرسیونیستی کمک کرد. او همراه با دوستش کلود مونه، خودانگیختگی و خاص بودن نور را بر تکنیک های هنری سنتی برتری داد. اگرچه رنوار در نهایت از این سبک دور شد و دوباره روشهای کلاسیک را پذیرفت، آزمایشها و سختگیری رسمی او بر مدرنیستهای قرن بیستم مانند پابلو پیکاسو تأثیر گذاشت.
- Black|مشکی
تیره ترین رنگدانه موجود در نقاشی های استادان قدیمی، در واقع سیاه استخوانی نام دارد،که از سوزاندن استخوان های حیوانات در محفظه ای بدون هوا تولید می شود. در حالی که امپرسیونیست ها از رنگ سیاه اجتناب می کردن؛ هنرمندان آمریکایی در دهه 50 و 60 به استفاده از سیاه روی آوردند. فرانک استلا، ریچارد سرا و اد راینهارت همگی نقاشیهای سیاه رنگ تک رنگ خلق کردند. در مجموع، این نقاشان ثابت میکنند که رنگ مشکی مانند هر رنگ دیگری است که میتواند تغییرات، تنها و بافتهای زیادی داشته باشد.
Frank Stella|فرانک استلا
فرانک استلا به عنوان یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان آمریکایی و از چهره های مهم مینیمالیسم و نقاشی انتزاعی به شمار می رود که به استفاده از الگو ها و اشکال هندسی در نقاشی و مجسمه هایش شهرت یافت.
Richard Serra|ریچارد سرا
ریچارد سرا، مجسمهساز مینیمالیسم برجسته اهل امریکا، بهخاطر آثار هنری یادبودی که برای مکانها و مکانهای خاص ساخته، شهرت دارد که درک بینندگان از فضا و تناسب را تغییر میدهد. اما در طول دورهی کار خود به طور پیوسته نقاشی هایی نیز خلق کرده است که به گفتهی خودش راه ارتباط او با جهان اطراف بودهاند. از سال ۱۹۷۱ که او از غلطک سیاه (ترکیب رنگروغن، موم و رنگدانه) در نقاشی هایش استفاده کرد، رنگ سیاه به عنوان مشخصهی غالب آثار او شناخته شد.
Ad Reinhardt|آد راینهارت
اد راینهارت یک نقاش برجسته آمریکایی بود که بیشتر به خاطر شکل دادن به جنبش های مفهومی و مینیمالیستی شهرت داشت. او بومهای هندسی و تکرنگی را نقاشی کرد که نشاندهنده تعهد سرسختانه به انتزاع محض است؛ و دارای شبکههایی از رنگ با لبههای سخت هستند که اغلب به رنگ آبی یا سیاه هستند.
- White|سفید
از میان همه رنگدانههایی مانند زرد کروم، سبز شیل و سبز پاریس که در طول قرنها ممنوع بودهاند، رنگی که بیش از همه مورد توجه نقاشان قرار گرفته، سفید سربی است. این رنگ میتوانست درخششی از نور را به تصویر بکشد و منعکس کند که شبیه هیچ چیز دیگری نبود.
روش هلندی قرن هفدهم برای تولید رنگدانه شامل، لایهبندی کود گاو و اسب روی سرب و سرکه بود. پس از سه ماه در یک اتاق مهر و موم شده، این مواد ترکیب می شوند و تکه های سفید خالص ایجاد می کنند.این در حالیست که دانشمندان در اواخر قرن نوزدهم سرب را سمی تشخیص دادند، و به این ترتیب در سال 1978 بود که ایالات متحده تولید رنگ سفید سربی را ممنوع کرد. در این دوره، رابرت راشنبرگ، رابرت رایمن و اگنس مارتین برای خلق نقاشیهای سفید تک رنگ به رنگهای سفید تیتانیوم و روی، روی آوردند.
Robert Rauschenberg|رابرت راشنبرگ
رابرت راشنبرگ نقاش امریکایی بود که در جنبش پاپ آرت فعالیت می کرد. او بیشتر به خاطر ترکیبهای رادیکالی و سهبعدی اش؛ که از مواد دور ریختهشده و اشیاء معمولی مانند ورقهای فلزی، روزنامه، لاستیکها و… میسازد شهرت دارد.
انواع رنگدانه را نام ببرید؟
از قرن هجده به بعد رنگدانه ها به صورت مصنوعی از مواد معدنی و اسید فلزات ساخته شدند.بنابراین رنگدانه به دو صورت :
- طبیعی و مصنوعی
ساخته می شوند که در حال حاضر رنگدانه های مصنوعی به دلیل تنوع بسیار بالا به صورت رنگ های آماده در دسترس همگان هستند.
-
بست چیست؟
بست ترکیبی از انواع رزین،صمغ، آب و روغن هست که با رنگدانه ها ترکیب و رنگ رو میسازه.به طور مثال رنگ روغنی از ترکیب مواد رنگین با روغن های خشک شونده و اکرلیک از ترکیب مواد رنگین با آب و نوعی چسب محلول در آب ساخته میشن.
رنگ های جوهری هم نوع دیگری از مواد رنگین هستند که در مایعات حل می شن و معمولاً از انواع گیاهان و حیوانات به دست میان، مثل انواع برگ ها، پوست میوه، چای و قهوه. رنگ های جوهری هم مثل رنگدانه ها در دو نوع طبیعی و مصنوعی تولید می شن.
در دوره رنسانس رنگ ها چگونه ساخته می شدند؟
در دوره رنسانس، طیف گسترده ای از رنگ ها در دسترس هنرمند بود؛ اما کیفیات رنگ مثل تیرگی روشنی و خلوص، بستگی به نحوه استفاده هنرمند از رنگ ها داشت یعنی همان سبک شخصی.
رنگ ها از مواد ارگانیک مانند گیاهان ساخته می شدند و نسبتاً هم ارزان بودند.البته رنگدانه های فلزی و معدنی هم وجود داشتند که گران تر بودند. از سرب برای ساخت رنگ سفید و قرمز، قلع برای رنگ زرد، آزوریت برای آبی و مالاکیت برای رنگ سبز استفاده می شد. در واقع هنرمند یا تامین کننده رنگ مجبور بود برای بدست آوردن رنگ های مورد علاقه و مورد نیاز خودش از بنادری که دارای پیوندهای تجاری در سراسر دریای مدیترانه و آسیا بودند، دیدن کنه تا بتونه بهترین و کمیاب ترین رنگدانه رو بدست بیاره. چون به طور مثال تنها منبع اولترامارین، لاجورد از افغانستان بود.
با این توصیفات، رنگ ها بسته به مواد اولیه ای که از آن ساخته می شدند، به لحاظ قیمت متفاوت بودند. به طور مثال رنگ اولترامارین قیمت بالایی داشت و برخی از هنرمندان مجبور بودند؛ از آزوریت که چندین برابر ارزان تر بود به جای اون استفاده کنند. پس شاید عجیب نباشه که رنگ ها و متریال های گران قیمت در کارگاه یک هنرمند از دارایی های ارزشمند و گران قیمتش باشه.
بعد از اینکه رنگدانه ها تهیه می شدند، باید با یک سنگ مثل سنگ مرمر آسیاب می شدند تا یک پودر تولید بشه که کار پر زحمتی هم بود و بعد ازاون با مواد مایع مخلوط یشد تا درخشندگی و بافت مورد نظر هنرمند بدست بیاد. در نهایت؛ طلا، نقره و ورق قلع ساخته و تولید شد که البته تنها برای مشتریان ثروتمند یا کلیساهای مهم استفاده می شد.
برای درک رنگ وجود چه عواملی مورد نیاز هست؟
دومین وجه تعریف رنگ درک ودیده شدن رنگ به عنوان یک پدیده هست و برای درک رنگ و دیده شدن اون وجود چند عامل مورد نیاز هست:
نور|ساختار مولکولی شی|چشم
اولین عامل نور هست. همونطور که حتما میدونی بدون وجود نور جهان اطراف اشیا و پدیده های طبیعی در سیاهی مطلق فرو میره و چیزی برای دیدن وجود نخواهد داشت. پس برای دیدن اشیا و به طبع رنگ اونها وجود نور لازم و ضروریست. که هم به طور طبیعی وجود داره مثل نور خورشید و هم به طور مصنوعی مثل انواع چراغ ها و لامپ ها.
دومین عامل وجود خود شی و ساختار مولوکولی اشیاست. وقتی نور به جسم تابیده میشه ساختار مولکولی شی باعث میشه همه یا بخشی از نور تابیده شده منعکس بشه و به چشم برسه و در نتیجه رنگ شی دیده می شه.
و در نهایت چشم انسان که نور بازیافت شده از سطح اشیا رو در یک فرایند به وسیله سلول های نوری شبکیه تشخیص میده.
رنگ چیست؟ | هنگامه امیری نژاد. رنگ چیست؟ | هنگامه امیری نژاد
همانطور که گفته شد برای دیدن اجسام و محیط پیرامون وجود نور ضروریه و بدون نور همه چیز در تاریکی مطلق فرو میره. بینایی به طور مستقیم در درک رنگ نقش داره، ما در نور کم هم قادر به دیدن اجسام و اشیا اطراف هستیم، با این تفاوت که شاید جزییات و رنگ دقیق اجسام رو درک نکنیم و زمانی که نور مناسب باشه؛ تمام وجوه قابل درک یک جسم از جمله شکل فرم و رنگ رو به درستی مشاهده می کنیم.
در واقع زمانی می تونیم اجسام رو ببینیم که :
- یا از خودشون نور منتشر کنند مثل منابع نور طبیعی و مصنوعی.
- یا نور منبع دیگری که بهشون تابیده شده رو بازتاب کنند.
حالا ببینیم در این رابطه بین برخود و بازتاب نور از سطح اجسام و رسیدن اون به چشم چه اتفاقی رخ میده که اجسام به صورت رنگی دیده می شن.
وقتی از رنگ جسم صحبت می کنیم در واقع در حال توصیف جنبه ای از جسم هستیم که ممکنه رنگ، تیرگی و روشنایی و یا اشباع رو در بر داشته باشه و میشه گفت یک جسم به دلیل تابش نور هست که رنگی به نظر میرسه. نور بعد از تابیدن به جسم و بازتاب از سطح جسم به سلول های گیرنده تخصصی در پشت شبکیه چشم میرسه و بعد از اون سیگنال هایی توسط اعصاب بینایی به مغز ارسال میشه و در نهایت این سیگنال ها توسط مغز پردازش میشه و رنگ ها تفسیر میشن.
این دقیقاً همون چیزیه که ما به عنوان فیزیک رنگ ازش نام می بریم و قرار هست در موردش صحبت کنیم.
-
نور مرئی چه نوریست ؟
علم فیزیک چگونگی پیدایش رنگ های مختلف رو از تجزیه نور طبیعی به ما توضیح میده. نور طبیعی که باعث دیده شدن جهان اطراف ما میشه نور مریی هم نامیده میشه. این نور مریی وقتی از منابع نورانی مثل خورشید تابیده میشه دارای اشعه هایی با طول موج های متفاوت هست و زمانی که به اشیا برخورد میکنه قابل رویت میشه.
-
نور دارای چه طول موجیست؟
به طور دقیق میشه گفت نور دارای طول موجی بین 380 تا 760 نانومتر هست که ما امواج کوتاهتر و بلند تر از این بازه رو رویت نمی کنیم و این امر تنها با وسایل و امکانات ازمایشگاهی امکان پذیره مثل امواج ماورا بنفش اشعه ایکس(دارای طول موج کوتاهتر از نور) و امواج مادون قرمز و امواج مخابراتی(دارای طول موج بلندتر از نور).پس تا اینجا متوجه شدیم نور مرئی که پس از برخورد با اشیا و بازتاب از روی جسم قابل رویت هست دارای طول موجی بین 380 تا 760 نانومتر هست.
-
نورهای اصلی کدام اند؟
اگر یک منشور رو در مقابل راه نور قرار بدیم، وقتی یک دسته باریک از نور مریی در اصطلاح نور سفید با منشور برخورد میکنه هنگام عبور از اون نور شکسته میشه و به صورت طیف رنگی دیده میشه؛ اینجاست که باید ببینیم هر طول موجی به چه رنگی دیده میشه .
اون دسته از اشعه هایی که طول موج کوتاهی دارند به رنگ آبی بنفش، اشعه هایی که بلند ترین طول موج رو دارند به رنگ قرمز و اون دسته از اشعه ها با طول موج متوسط به رنگ سبز دیده میشن و البته مابین این اشعه ها رنگ های میانی هم مثل نارنجی و زرد و آبی دیده میشه که مرز مشخص و جدایی از هم ندارند.
بنابراین هر باریکه نوری که از منبع نور خارج میشه پس از تجزیه به سه دسته نور رنگی تقسیم میشه: آبی بنفش، سبز و قرمز. از همین رو به این سه نور، نورهای اصلی گفته میشه.
-
ترکیب افزایشی چیست؟
در صورتی که نورهای اصلی حاصل از تجزیه رو باهم ترکیب کنیم نتیجه نورِ سفید خواهد بود.
یعنی اگر به کمک یک عدسی همگرا سه نور اصلی، آبی بنفش و سبز و قرمز رو باهم ترکیب کنیم مجدداً همان نور سفید حاصل میشه. در این ترکیب چون نتیجه یک نور روشن بوده و در واقع روشنایی نورهای اصلی بعد از ترکیب باهم افزایش پیدا کرده، این ترکیب افزایشی نامیده میشه.
پس میتونیم بگیم نتیجه ترکیب نورهای اصلی باهم یک نور سفید هست و چون روشنایی نور افزایش پیدا میکنه به همین دلیل به ترکیب نورهای اصلی ترکیب افزایشی گفته میشه.
ترکیب کاهشی چیست؟
اگر در مقابل یک منبع نور فیلتر رنگی به طور مثال قرمز رنگ قرار بدیم، این فیلتر جلوی تابش همه ی نورهای غیر هم رنگ خودش رو میگیره و تنها به نور قرمز اجازه عبور میده و دلیل این امر هم این هست که نورهایی با طول موج کوتاه و متوسط قادر به عبور از قرمز که طول موج بلند داره نیستند. در واقع دو سوم از نور توسط فیلتر قرمز جذب میشه. بنابراین شدت روشنایی نور کاهش پیدا میکنه.
سوال: حالا اگر یک فیلتر آبی در مقابل نور قرار بدیم چه اتفاقی رخ میده؟
در این صورت نور قرمز چون طول موج بلندتری نسبت به آبی داره از فیلتر عبور نمیکنه؛ چون تنها نورهایی با طول موج کوتاه امکان عبور رو دارند،و باز هم شدت نور کاهش پیدا خواهد کرد. بنابراین فیلتر های رنگی فقط اجازه عبور طیف نور همرنگ خودشون رو میدن و به این نوع ترکیب رنگی که شدت رنگ در اون کاهش پیدا میکنه ترکیب کاهشی گفته میشه.
ترکیب کاهشی در مورد مواد رنگی هم صدق میکنه. یعنی در واقع این ترکیب بیشتر مختص به ترکیبات مواد رنگی هست؛ چون وقتی رنگ های اصلی رو باهم ترکیب می کنیم نتیجه یک رنگ خاکستری تیره هست.
به طور کلی میتونم بگم دو نظریه در مورد رنگ ها وجود داره:
رنگهای اصلی نور که شامل رنگ های قرمز ،سبز و آبی بنفش هستند و رنگ های اصلی (مادی) که شامل زرد و قرمز و آبی هستند و براساس ترکیبات این دو نظریه دو نوع ترکیب افزایشی و کاهشی وجود داره.