سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
مقاله جامع
جامع ترین مقاله شناخت سبک به زبان فارسی
سبک : اَمپرسیونیسم
سبک اَمپرسیونیسم چیست؟
-
اَمپرسیونیسم در چه سالهایی شکل گرفت؟
-
گروه انجمن بینام هنرمندان نقاش، پیکره ساز و چاپگر از کدام هنرمندان تشکیل شده بود؟
-
چه کسی اصطلاح اَمپرسیونیسم را برای اولین بار به کار برد؟
موضوع و محور اصلی آثار اَمپرسیونیسم چیست؟
-
هنرمندان اَمپرسیونیسم چه اهدافی را در نقاشی دنبال می کردند؟
-
هنرمندان مشهور اَمپرسیونیسم چه کسانی هستند؟
سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
در قرن نوزدهم، اروپا و جهان شاهد تغییرات عمیق و پر سرعتی در همه زمینه ها بود. سیاسی، جغرافیایی، اجتماعی، شهرنشینی و … البته در مورد هنر خصوصاً نقاشی نمی توان گفت تحول عمیق، چرا که هنر همواره در حال تغییر و تحولات بوده و سده نوزدهم برای نقاشی؛ پلی برای عبور از سنت به مدرنیته بود. هنرمندان دیگر درگیر سفارش از سوی مشتری و خواست و سلیقه او نبودند بنابراین شروع به خلق آثاری بر اساس علاقه خود کردند و زمینه ی جدید و شخصی هنر خود را پیش گرفتند.
در میان تمامی جنبش های برخاسته از سده نوزدهم، امپرسیونیسم را می توان مهمترین پدیده هنر اروپایی این سده به شمار آورد که سمت و سوی نقاشی مدرن را دارا بود.
امپرسیونیسم در واقع مکتبی نبود که در یک تاریخ معین با برنامه و اصول مشخص شکل گرفته باشد، بلکه گروهی مستقل از هنرمندان جوانی بود که در آن دوره به دلیل نقض قوانین سختگیرانه نقاشی آکادمیک، و بنا بر اشتراکات ذهنی در مواقعی گرد هم می آمدند و به بحث در مورد مسائل هنری می پرداختند.
نقاشان امپرسیونیست نقاشی از زندگی حومه شهری و منظره و شرایط و موقعیت های اجتماعی را بر ترسیم صحنه های شکوهمند و بزرگ و بیش از حد دراماتیک ترجیح می دادند. در سبک های قبل از امپرسیونیسم دیدیم که هنرمندان بر روی یک موضوع یا هدف و نمایش هر چه تمام آن تمرکز داشتند. به طور مثال رئالیست ها تمام تلاش خود را برای نمایش واقع گرایانه موضوعات انتخابی خود می کردند، اما در مقابل امپرسیونیست ها سبک های بصری و تکنیک های نوآورانه ای را در نقاشی ایجاد کردند.
-
اَمپرسیونیسم در چه سالهایی شکل گرفت؟
جنبش بزرگ امپرسیونیسم، ابتدا در نقاشی و سپس در موسیقی، عمدتاً در فرانسه در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 رواج پیدا کرد. نقاشی امپرسیونیستی با آثاری که بین سالهای 1874 و 1886 توسط گروهی از هنرمندان که مجموعهای از رویکردها و تکنیکهای مرتبط را در مجموع با برگزاری 8 نمایشگاه به اشتراک گذاشتند، توسعه یافت.در دهه 1890 امپرسیونیسم سراسر اروپا را فرا گرفت و سپس به اروپا راه یافت.
سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
اولین هنرمندانی که جنبش امپرسیونیسم را شکل دادند و شروع به فعالیت در این زمینه کردند مونه، رنوار،سیسلی، و بازیل بودند. بعد از مدتی هنرمندان دیگری مانند ادوارد مانه، پیسارو ،سزان، موریسو و گیومن و دُگا و …. به گروه پیوستند. در اواخر دهه ی 1860 این هنرمندان نام برده به رهبری ادوارد مانه در کافه ای به نام گِربوا گرد هم می آمدند و به نوعی داد و ستد هنری می کردند.
-
هدف این هنرمندان در ابتدا چه بود؟
اولین هدف مشترک این نقاشان اعتراض علیه امتیاز انحصاری سالن رسمی هنرمندان فرانسوی بود. سالن در واقع تنها نمایشگاه معتبر در آن سالها برای هنرمندان بود که به صورت سالانه فرصت داشتند تا شانس خود را برای پذیرفته شدن در سالن امتحان کنند. این تنها فرصت برای آن ها بود، زیرا هیچ نمایشگاه معتبر دیگری وجود نداشت و میزان امرار معاش یک نقاش به پذیرفته شدن در سالن و جایگاه کارش مرتبط بود. اما نکته قابل توجه اینجا بود که هیئت داوری با گرایش آکادمیک غالباً هنر غیر سنتی را نمی پذیرفت.
سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد سبک اَمپرسیونیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
آثار هنرمندان کافه گربوا به دلیل نامتعارف بودن، بارها از سوی داوران سالن رد شده بودف و این دلیلی بود تا این هنرمندان تصمیم بگیرند انجمنی از هنرمندان مستقل تشکیل دهند. پس از مدتی این گردهمایی ها منجر به تشکیل “انجمن بینام هنرمندان نقاش، پیکره ساز و چاپگر” شد و بنا بر تصمیم اعضای گروه نمایشگاهی از آثار هنرمندان جوان بر پا و به معرض دید عموم گذاشته شد.
اصطلاح امپرسیونیسم برای اولین در سال 1874 در همین نمایشگاه توسط یک روزنامه نگار از نشریه شاری واری، و البته به تمسخر در مورد یکی از تابلوهای مونه به نام امپرسیون : طلوع آفتاب به کار گرفته شد. اما این عنوان یعنی امپرسیونیسم از سوی اعضای گروه پذیرفته شد.

اصطلاح امپرسیونیسم برای نقاشان این سبک چیزی بیشتر از تعریف یک جنبش بود. در آن زمان به دلیل اینکه این نقاشان بسیاری از تکنیک های کلاسیک را کنار گذاشتند و در اصل، به نوعی نظام آموزشی متداول و هنر آکادمیک را مردود شمردند و مدرنیته را پذیرفتند، بسیاری از آثار آنها توسط دنیای هنر روز نادیده گرفته شد.
آنها مایل بودند آثاری خلق کنند که بازتاب دهنده دنیایی باشد که در آن زندگی می کردند. عامل اصلی پیوند آنها تمرکز بر این بود که چگونه نور می تواند یک لحظه در زمان را تعریف کند.
همچنین امپرسیونیست ها موضوع و محور هنر رمانتیسم را که نمایش موضوعات بر پایه احساسی و عاطفه هنرمند بود مردود شمردند و در عوض با این اصل رئالیست ها که بر پایه ثبت امور زندگی و گاهاً طبیعت به دور از احساسات شخصی استوار بود موافق نمودند. بنابراین از این رو می توان امپرسیونیسم را ادامه دهنده رئالیسم سده نوزدهم به شمار آورد.
اشتیاق به ثبت واقع گرایانه ی دریافت های لحظه ای، حذف جنبه های تمثیلی و ادبی از نقاشی، نفی برخورد عاطفی با موضوع و دلبستگی به عینیت، تمرکز بر حالتهای گذرا و اتفاقی از جمله آرمان های سبک امپرسیونیسم به شمار می رود.

همانطور که ذکر شد، بارزترین ویژگی امپرسیونیسم در نقاشی، تلاش برای ثبت دقیق و عینی واقعیت بصری از نظر تأثیرات گذرا نور و رنگ بود، از همین رو نقاش امپرسیونیست در پی آن بود که دریافت بصریِ آنی از یک صحنه، به خصوص منظره طبیعی را ثبت کند. بنابراین او به نقاشی در هوای آزاد و در دامان طبیعت که نقاشان باربیزون قبلاً آزموده بودند روی آورد. در واقع مشخصات سبک امپرسیونیسم را در منظره ای اولیه رنوار و در آثار مونه، پیسارو، سیسلی و موریسو می توان یافت.
گفتنی است که هر یک از این نقاشان با سبک و اسلوب مختص به خود نقاشی می کردند. هنرمندان امپرسیونیست می کوشیدند اشکال و پدیدهای طبیعی را در میان دریای از نور و هوا به بیننده القا کنند؛ بنابراین تمرکز و مطالعه خود را روی شناخت نور و رنگ های طبیعت دقیق تر کردند. آن ها به این برداشت رسیدند که رنگ واقعی اشیا در اثر نوع نوری که برآن می تابد یا بر اثر بازتاب های نوری منعکس شده از اشیا دیگر و حتی تحت تاثیر رنگ های مجاور تغییر پیدا می کند.
به طور مثال آن ها دریافتند که اگر دو رنگ مکمل در کنار یکدیگر قرار بگیرند بر ارزش و درخشش رنگی یکدیگر اضافه میکنند، اما اگر باهم مخلوط شوند به صورت یک رنگ خنثی در می آیند. آن ها همچنین بر خلاف تفکرات نقاشان پیشین دریافتند که سایه ها به رنگ خاکستری یا مشکی نیستند بلکه ترکیبی از رنگ هایی هستند که در اثر بازتاب یا عومل دیگر تغییر کرده اند.
هنرمندان امپرسیونیست بیشتر از رنگ های اصلی استفاده می کردند و برای ساختن رنگ های فرعی تنها آن ها را کنار هم قرار می دادند. نحوه ی قلم گذاری آن ها بصورت ضربات کوتاه و منقطع قلمو بود به همین خاطر تصاویر امپرسیونیستی از نزدیک نامفهوم به نظر می رسند و اشکال و فرم ها زمانی قابل تشخیص از یکدیگر هستند که از فاصله معین و تقریباً دورتری به تابلو نگاه شود. به طور کلی می توان گفت حساسیت به رنگ و جلوه های ناپایدار نور و حرکت، عامل پیوند دهنده ی هنرمندان امپرسیونیست به یکدیگر است.
همانطور که ذکر شد، امپرسیونیسم توسط گروهی منحصر به فرد از هنرمندان پایه گذاری شد که هر کدام تصمیم گرفتند قواعد سنتی هنر را کنار بگذارند و رویکردی جدید داشته باشند. این سبک بدیع نقاشی که با ضربه های قلم موی سریع و استفاده منحصر به فرد از رنگ بر اساس تأثیرات نور مشخص می شود، هنرمندان را قادر می سازد تا برداشت های زودگذر از زندگی روزمره را به تصویر بکشند.
از هنرمندانی که با جنبش امپرسیونیسم همسو شدند می توان به کلود مونه، پیر اگوست رنوار، کامیل پیسارو، ادوارد مانه، ادگار دگا، آلفرد سیسلی، برت موریسو، فردریک بازیل، مری کاسات، ماری براکموند و گوستاو کایلبوت اشاره کرد. در واقع گنجاندن همه ی این هنرمندان زیر عنوان امپرسیونیسم باعث می شود تا این برداشت به ذهن متبادر شود که، سبک نقاشی همگی آن ها همگون و همسان است. در حالی که با بررسی متوجه خلاف این برداشت خواهیم شد.
اگر چه این هنرمندان در نمایشگاه هایی با عناوین و اهداف مشترک شرکت کردند، اما همگی از یک سبک و اسلوب پیروی نمی کردند. همگی آنها شیفته نقاشی سریع و خود انگیخته ی مانه بودند و از این لحاظ در تایید جهان مدرن و هنر مدرن خود را با او همراه کردند اما روشی متفاوت و مختص را برای بازنمای این جهان به کار بردند. با وجود اینکه این هنرمندان در موضوع باهم توافق داشتند، اما فقط “مونه، رنوار، سیسلی و پیسارو” را می توان به معنای دقیق کلمه امپرسیونیست تلقی کرد.
کلود مونه نقاش فرانسوی ، مهمترین رهبر جنبش امپرسیونیسم به شمار می آید. اصطلاح امپرسیونیسم برای اولین بار در سال 1874 در ارتباط با یکی از آثار این هنرمند که در نخستین نمایشگاه هنرمندان امپرسیونیسم به نمایش گذاشته شده بود به کار رفت. سزان در توصیف مونه گفت : “مونه فقط یک چشم است اما چه چشم بینایی ” او همواره سعی داشت موضوع را همانگونه که می دید بازنمایی کند نه آنگونه که از قبل می شناخت.
سایه های ایجاد شده با رنگ های مکمل، به کارگیری رنگ های درخشان آبی و زرد اُخرایی با ضربه قلمهای خشن و سریع همراه با بازنمایی نور و حرکت نور بر روی اشکال و فرم ها را در آثار مونه به وضوح می توان دید. این هنرمند در مجموعه نقاشی هایی از یک موضوع واحد، حدود سی منظره از کلیسای روئن نقاشی کرد که در هر تابلو کلیسا از یک نقطه دید ثابت ولی در ساعات متفاوتی از روز و در شرایط اقلیمی و جوی متفاوت نقاشی شده است.
پیر اگوست رنوار نقاش و پیکره ساز فرانسوی، یکی از بنیانگذاران جنبش امپرسیونیسم می باشد. او در آثار اولیه ای که خلق کرد بسیار تحت تاثیر هنرمند گوستاو کوربه بود، اما بعد از همکاری و آشنایی با کلود مونه؛ نخستین منظره های امپرسیونیستی اش را آفرید. او از تجربه امپرسونیستی استفاده از رنگ های مکمل در خصوص سایه ها استفاده کرد و به مدد روابط دقیق رنگی مناظر جانداری خلق کرد.
در هیچکدام از آثار رنوار نمی توان چهره ای زشت از زندگی را دید استفاده از لکه های رنگی ملایم صورتی و آبی و بنفش در نقاشی از گلها و زنان گواه نمایش زیبایی و لطافت زندگی در آثار اوست.
کامیل پیسارو نقاش فرانسوی از شخصیت های برجسته و راهبر در امپرسیونیسم به شمار می آید که آثارش را در هشت نمایشگاه امپرسیونیست ها به نمایش گذاشت. او تجارب بسیاری را با مطالعه اسلوب و سبک های هنرمندانی چون مونه بدست آورد؛ ضمن اینکه هیچ گاه خصوصیت کارهای خود را از دست نداد و می توان گفت شکل گیری سبک امپرسیونیسم بر تجارب این هنرمند استوار است، اما با بررسی آثار پیسارو به این نتیجه می توان رسید که آثار او از دو وجه متفاوت با دیگر آثار سبک امپرسیونیسم می باشد.
اول : ترکیب بندی های دقیق تر در نقاشی از مناظر
دوم : نمایش کار و زندگی آدم ها .
ادوارد مانه نقاش فرانسوی ارزشمند، در ابتدا نقاشی هایش تحت تاثیر امپرسیونیست ها بود، با این حال او علاقه ای به شرکت در نمایشگاه های امپرسیونیست ها و رهبری آن ها نداشت. با این اعتقاد که سالن نبردگاه واقعی است همیشه علاقمند بود تا تلاش خود را برای کسب تایید مقامات رسمی ارائه دهد. مانه همچنین با نفی عاطفه گرایی رمانتیک ها تلاش می کرد تا زندگی را همانگونه که هست به دور از توجهات و تمایلات شخصی ترسیم کند که این علاقمندی از وجوه مشترک بین او و سایر هنرمندان امپرسیونیست می باشد.
ادگار دگا نقاش، چاپگر و پیکره ساز فرانسوی بود که آثارش را در هفت نمایشگاه امپرسیونیست ها ارائه کرد. او هنرمندی نوآور در طراحی و از هنرمندان پیشرو سده نوزدهم بود و به خاطر تصاویری که از زندگی پاریسیها نشان میدهد به طور گسترده مورد تحسین قرار گرفته است.
او محیط زندگی انسان صنعتی سده نوزدهم، منظره ی شهری، خیابان، خانه، مکان های نمایش و تفریح و محل کار همه ی طبقات اجتماعی را به صورت ترکیب بندی هایی دقیق و سنجیده به تصویر می کشید و برای رسیدن به نهایت کمال از ابزار هایی چون عکاسی مدد می گرفت چون معتقد بود تسلط بر وسایل و امکانات فنی بسیار اهمیت دارد.
آلفرد سیسلی نقاش فرانسوی یکی از برجسته ترین نمایندگان امپرسیونیسم و نقاش منظره تابع نقاشی در هوای آزاد به شمار می آید. جنگلها، بستر رودها، پلها، خیابان های مشجر، دورنماهای حومه ی شهر در تابستان و زمستان همراه با رنگپردازی روشن و پرطراوت و اسلوب ضربه قلمو موضوعات آثار او بودند.
بانوی هنرمند برت موریسو از جمله برجسته ترین رهبران جنبش امپرسیونیسم به شمار می آید. گوستاو جفروی منتقد هنری در سال 1894 او را به عنوان یکی از سه بانوی بزرگ امپرسیونیسم در کنار ماری براکموند و مری کاسات توصیف کرد. نقاشی های رنگ روغنی از زنان وکودکان در هوای باز از شاخص ترین نمونه های نقاشی امپرسیونیست محسوب می شوند.
فردریک بازیل نقاش فرانسوی بود که با چند تن از نقاشان جوانی که بعداً جنبش امپرسیونیست را پدید آوردند دوستی داشت و مانند دیگر نقاشان آن زمان به نقاشی در هوای آزاد و خارج از کارگاه علاقه داشت. مرگ زودرس او در جنگ فرانسه-پروس او را از فعالیت در عرصه ی این جنبش باز داشت از همین رو او نتوانست جز تعداد محدودی اثر از خود هنر دیگری به جای بگذارد.