رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
مقاله جامع
جامع ترین مقاله شناخت سبک به زبان فارسی
سبک: رئالیسم
سبک رئالیسم چیست؟
-
رئالیسم در چه قرنی شکل گرفت؟
-
رئالیسم در پاسخ به کدام سبک هنری پدیدار شد؟
موضوع و محور اصلی آثار سبک رئالیسم چیست؟
-
تفاوت سبک رئالیسم با سبک ناتورالیسم در چیست؟
-
نمایندگان اصلی نقاشی رئالیسم چه کسانی هستند؟
رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
رئالیسم جنبشی در قرن نوزدهم است که در فرانسه با هدف اصلی بازنمایی واقعیت از طریق به تصویر کشیدن رویدادها و موضوعات واقعی زندگی روزمره انسان ها؛ به شیوه ای واقع گرایانه شکل گرفت. هدف این جنبش که بر بازنمایی دنیای واقعی اشاره دارد، تمرکز بر موضوعات و رویدادهای روزمره بود که قبلاً در آثار هنری رد شده بودند.
در آثار رئالیستی مردم، از همه طبقات اجتماعی و همچنین اتفاقات روزمره ای که در زندگی عادی رخ می دهند، به گونه ای واقعی که گویی در حال وقوع هستند به تصویر کشیده می شوند و می توان گفت که اغلب منعکسکننده تغییرات ناشی از انقلابهای صنعتی و تجاری هستند.
هنر رئالیستی که از یک سرپیچی اجتماعی ذاتی از سنت های نهادینه شده ی نقاشی زاده شده بود، از فرانسه آغاز شد اما به سرعت در بقیه اروپا گسترش یافت و بر جنبش های هنری که بعدها جایگزین آن شدند هم بسیار تأثیرگذار بود. این جنبش همچنین علاوه بر نقاشی بر سایر گونه های هنری مانند ادبیات، تئاتر و سینما نیز تأثیر بسزایی داشت.
رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
سبک رئالیسم یا واقع گرایی ، یک سبک اجتماعی و یکی از دورههای هنری کلیدی در تاریخ بشر است که در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه آغاز شد و در طی آن هنرمندان تحولی عمیق در شیوه خلق، تعریف و مفهومسازی هنر ایجاد کردند. به طوری که امروزه به عنوان یکی از مهم ترین جنبش های هنری قرن نوزدهم به شمار می رود.
رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
در طول قرن نوزدهم، سبک هنری معروف به رمانتیسیسم، که بر احساسات و آراستگی و کمال تأکید می کرد، رواج یافت؛به این ترتیب قبل از جنبش رئالیسم ، نقاشی و مجسمه سازی به ارائه چهره های مقدس و اساطیری، به عنوان چهره های انسانی ایده آل با بدن های بی نقص و زیبا محدود می شد.
این در حالیست که هنر رئالیسم قصد داشت زندگی معاصر را آنطور که هست به تصویر بکشد و از افراد عادی در همه طبقات اجتماعی و در موقعیت های روزمره به عنوان موضوع استفاده می کرد، هنرمندان رئالیست سعی می کردند این افراد را به شیوه ای صادقانه و دقیق بازنمایی کنند و جنبه های ناخوشایندتر زندگی را پنهان نکنند. رئالیسم همچنین بر مضامین گستردهتری مانند جو اجتماعی ناشی از انقلاب صنعتی تمرکز داشت.
بنابراین ظهور رئالیسم یا واقع گرایی، تجلیل از طبیعت و شخصیت های قهرمانانه را رد کرد و بهعنوان مخالفتی مستقیم با سبک رمانتیسم اسرافآمیز و تصویرسازیهای غیرواقعی و تکنیکهای دیگر هنرهای کلاسیک پدیدار شد.
رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد رئالیسم چیست؟|هنگامه امیری نژاد
رئالیسم در دورانی که با انقلاب و تغییرات گسترده اجتماعی گره خورده بود، با به تصویر کشیدن افراد از همه طبقات اجتماعی در آثار هنری خود، به ارزش های جامعه بورژوایی حمله کرد. موقعیتهای معمولی و در عین حال روزمره در تصاویری واقعی و دقیق نمایش داده می شدند.نقاشان رئالیست از کارگران عادی و مردم عادی در محیط های معمولی که درگیر فعالیت های واقعی بودند به عنوان سوژه آثار خود استفاده می کردند.
آنها جامعه ای مختلط را با مردم از همه طبقات اجتماعی به تصویر کشیدند که بازتاب دنیای تجاری و صنعتی جدید بود. انتخاب برای آوردن زندگی روزمره در نقاشیهایشان بهعنوان میل به یکی کردن هنر و زندگی تلقی میشد، کاری که نویسندگان طبیعتگرا در ادبیات انجام میدادند.
بنابراین یکی از ویژگی های متمایز موجود در هنر رئالیستی موضوعاتی بود که انتخاب می شد. موضوعاتی چون صحنههایی از سبک زندگی طبقه کارگر روستایی و شهری و همچنین زندگی خیابانی، کافهها و کلوپهای شبانه.جای تعجب نیست که این رویکرد واقع گرایانه و صادقانه به موضوع، مخاطبان هنر بورژوایی آن زمان در فرانسه را که عمدتاً از طبقه بالا و متوسط جامعه تشکیل شده بودند، شوکه کرد.
هنرمندان رئالیسم تلاشی برای تجلیل از لحظات ناخوشایند و نمایش آرمان گرایانه آن ها نکردند و این صحنه های زندگی روزمره ی طبقات اجتماعی پایین تر را به طور واقعی با همان احساسات موجود ترسیم کردند. هدف این هنرمندان مقابله با استانداردهای زیبایی هنر کلاسیک بود.به تعبیر دیگر رئالیسم یا از تمایل هنرمندان برای ارائه دیدگاههای صادقانهتر، جستجوگر و غیر ایدهآلتر از زندگی روزمره سرچشمه میگرفت یا از تلاش آنها برای استفاده از هنر به عنوان وسیلهای برای نقد اجتماعی و سیاسی.
رئالیسم اغلب با ناتورالیسم، جنبش دیگری که در اواسط قرن نوزدهم در فرانسه آغاز شد، اشتباه گرفته می شود. هنرمندان دوران رئالیسم و ناتورالیسم عمدتاً در تلاش بودند تا نوعی تضاد بین آثار خود و آثار جنبش رمانتیسم، که قبل از رئالیسم و ناتورالیسم وجود داشت، ایجاد کنند. در واقع به نظر می رسد ناتورالیسم چیزهای زیادی از جنبش رئالیسم به ارث برده است، از جمله تمرکز بر به تصویر کشیدن افراد معمولی در موقعیت های روزمره. با این حال، در مقایسه با رئالیسم، ناتورالیسم بیشتر به دقت فراواقعی در ترکیب بندی توجه داشت.
اگرچه این جنبشهای هنری به هم مرتبط هستند و شباهتهای متعددی دارند، اما به طور کلی می توان اذعان کرد؛ ناتورالیسم در هنر از دو جهت از رئالیسم متمایز است. رئالیسم سبکی از هنر واقعی است که بر ارائه جهان و شرایط اجتماعی آن به واقعی ترین شکل ممکن تمرکز دارد.
با توجه به این تفسیر اولین تفاوت متمایز بین ناتورالیسم و رئالیسم در محتوای نقاشی ها نهفته است، در حالی که ناتورالیسم یا طبیعت گرایی تمایل دارد بر روش های خلق نقاشی تمرکز کند، از جمله اختراع نقاشی در هوای آزاد، رئالیسم بر موضوع تمرکز دارد. به طور معمول، نقاشان رئالیست، با به تصویر کشیدن مردم عادی که در حال انجام زندگی عادی خود هستند، به دنبال نمایش عینی زندگی واقعی بودند و سعی داشتند مردم عادی را در موقعیت های روزمره به جای قهرمانان ایده آل نشان دهند.
در حالی که هنرمندان طبیعت گرا چندان نگران محتوای نقاشی نبودند و در عوض، بیشتر علاقه مند بودند که مناظر وقعی را تا جایی که ممکن است به صورت واقع گرایانه بازنمایی کنند.علاوه بر این، بسیاری از نقاشیهای رئالیسم، تفسیری در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود ارائه میدهند، در حالی که آثار طبیعتگرا عمدتاً بر به تصویر کشیدن صحنههای بیرونی و زندگی روستایی تمرکز دارند.تمایز دوم در آگاهی اجتماعی نهفته در نقاشی های رئالیسم نهفته است.
نقاشان رئالیست اغلب از طریق آثار خود به ترویج مسائل سیاسی و اجتماعی می پرداختند. رئالیسم سوسیالیستی و نقاشی صحنه آمریکایی نمونه هایی از جنبش های اجتماعی هستند که توسط تحولات جنبش هنری رئالیسم برانگیخته شده اند. در مقابل نقاشان طبیعت گرا به طور کامل به توسعه طبیعی ترین سبک نقاشی توجه داشتند و نقاشی های آن ها اغلب موضوعات روستایی، بی ادعا و گاهی احساساتی هستند.
به طور کلی باید گفت هر دو سبک در تلاش برای بازنمایی واقع گرایانه از زندگی و صحنه های واقعی هستند، رئالیسم بر نمایش افراد در صحنه های روزمره زندگی و ناتورالیسم بر نمایش و بازنمایی طبیعت و مناظر تاکید دارد و تفاوت اصلی این است که ناتورالیسم معمولاً به اشیا و طبیعت در حالت واقعی خود اشاره می کند در حالی که رئالیسم می تواند به هر چیزی اشاره کند، تا زمانی که یک بازنمایی واقعی از آن چیز باشد.
به عنوان مثال، افلیا شخصیت داستانی شکسپیر را به سبک رئالیسم نقاشی کرده است. بنابراین، و به نظر می رسد رئالیسم دامنه وسیع تری دارد، از این رو می توان آن را چتری دانست که طبیعت گرایی زیر آن قرار می گیرد.
نمایندگان اصلی جنبش رئالیسم، گوستاو کوربه، ژان فرانسوا میله، آنوره داومیه و می باشند و از دیگر هنرمندان برتر رئالیسم نیز می توان به ایلیا ریپن، آدولف منزل، رزا بونهور و ادوارد هاپر اشاره کرد.
ژان دزیره گوستاو کوربه (1819-1877)، نقاش فرانسوی بود که جنبش رئالیستی را با به تصویر کشیدن دهقانان و کارگران در مقیاس بزرگ در نقاشی قرن نوزدهم فرانسه پایه گذاری کرد. او به عنوان هنرمندی مبتکر که مایل به بیان اظهارات اجتماعی جسورانه از طریق آثارش است، جایگاه مهمی در نقاشی فرانسوی قرن نوزدهم دارد.
گوستاو کوربه می گوید: “هدفم این بوده است که بتوانم رسوم، اندیشه ها و ظواهر را آنچنان که به چشم می بینم شبیه سازی کنم”. به اعتقاد وی «هنر نقاشی فقط می تواند شامل شبیه سازی از اشیای مریی و ملموس برای شخص نقاش باشد.»
قبل از کوربه، نقاشان تصویری ایده آل را با حذف تمام نقص های صحنه ی واقعی ترسیم می کردند و در واقع صحنهها را دقیقاً آنطور که میدیدند به تصویر نمیکشیدند.کوربه قاطعانه مخالف تجلیل و رمانتیک کردن صحنه ها در نقاشی بود و همواره هنرمندان دیگر را تشویق می کرد که صحنه ها و موضوعات معمولی و واقعی را در کانون توجه آثار خود قرار دهند.
انوره دومیه (1808-1879) گراوور ساز، نقاش و کاریکاتورساز مشهور بود که به عنوان نقاش و مجسمه ساز نیز فعالیت داشت. کاریکاتورهای طنز آمیزش او را به یکی از شناختهشدهترین مفسران اجتماعی و سیاسی زمان خود تبدیل کرد و تندی انتقادهای سیاسی او غالباً حکومت را بر ضدش بر می انگیخت.
در واقع می توان گفت کاریکاتورهای دومیه بهعنوان موفقترین آثار او شناخته میشوند، در حالی که او نه تنها در حوزه لیتوگرافی، بلکه طراحی، نقاشی و مجسمهسازی نیز فعالیت داشت. دومیه پیشگام سبکی از رئالیسم بود که بر افراد از همه طبقات جامعه تمرکز داشت و می توان گفت: دومیه ضمن وفاداری به زندگی از لحاظ مضمون، سبکی شخصی و بی مانند دارد.
ژان فرانسوا میله (1814-1875) نقاش فرانسوی و یکی از بنیانگذاران مکتب باربیزون و در واقع از اعضای اصلی این گروه بود. او که دهقانزاده بود، تجلیل از روستاییان متواضع فرانسوی را هدف خویش قرار داد و از همین رو بیشتر به خاطر نقاشیهایش از دهقانان شهرت داشت. میله را می توان بخشی از جنبش های رئالیسم و ناتورالیسم یا طبیعت گرایی طبقه بندی کرد.
همانطور که در مقاله ناتورالیسم چیست؟ گفته شد، بیشتر هنرمندان مکتب باربیزون بر روی نقاشی از مناظر در هوای آزاد تمرکز می کردند، اما میله ترجیح می داد، زندگی بی وقفه طبقه دهقان ، قشری اجتماعی که برای آن احترام زیادی هم قائل بود، ترسیم کند.
ایلیا یفیموویچ رپین نقاش برجسته ی کلاسیک روسی، متولد اوکراین کنونی بود که توانست در قرن نوزدهم به یکی از مشهورترین هنرمندان روسیه تبدیل شود. شهرت رپین از این رو بود که او اولین هنرمند روسی بود که با استفاده از مضامین خاص روسی به شهرت اروپایی دست یافت.
رپین که در زمان حیات خود به عنوان استاد شناخته می شد، می گوید: «چهره و روح انسان، نمایش زندگی، تأثیرات طبیعت، زندگی و معنای آن، اینها مضامین ما هستند».
آثار رئالیستی ریپن که می توان گفت فردی با بینش های عمیق روانی بود اغلب عمق روانشناختی زیادی را بیان میکردند و تنشهای درون نظم اجتماعی موجود را آشکار میکردند. نقاشی های او برخی از بهترین نمونه های سبک رئالیستی هستند که منعکس کننده آرزوهای اصلی ایدئولوژیک و رسمی هنر روسیه در نیمه دوم قرن نوزدهم است.