حجم در هنرهای تجسمی چه نقشی دارد | 0تا100 هنگامه امیری نژاد | فضا در هنر های تجسمی چه نقشی دارد
مقاله جامع
مبانی هنرهای تجسمی
جامع ترین مقاله شناخت حجم به زبان فارسی
در این مقاله فرا خواهیم گرفت :
منظور از هنرهای تجسمی چیست؟
-
مفهوم تجسم چیست؟
هنرهای تجسمی شامل چه رشته هایی از هنر می شود؟
هدف اصلی هنرهای تجسمی چیست؟
دیدن در هنرهای تجسمی چه مفهومی دارد؟
-
عمل دیدن چگونه صورت می گیرد؟
مبانی هنرهای تجسمی چیست؟
نیروهای بصری در هنرهای تجسمی به چند دسته تقسیم می شوند؟
منظور از عناصر بصری در هنرهای تجسمی چیست؟
-
عناصر و نیروهای بصری در هنرهای تجسمی را نام ببرید؟
منظور از کیفیات بصری در هنرهای تجسمی چیست؟
-
کیفیات بصری در هنرهای تجسمی را نام ببرید؟
منظور از هنرهای تجسمی چیست؟
برای دانستن اینکه منظور از هنرهای تجسمی چیست و کدام هنرها طبق چه نوع دسته بندی و ویژگی زیر مجموعه هنرهای تجسمی قرار می گیرند؛ در ابتدا باید به این سوال پاسخ بدهیم که معنا و مفهوم واژه تجسم چیست ؟
- تجسم به چه معناست؟
قوه ی تجسم بهت این امکان رو میده که از قدرت تخیل خودت برای رسیدن به نتایج مطلوب و تاثیر گذار استفاده کنی. خب این یعنی چی؟
تاثیر گذاری یکی از ابعاد اصلی و ساختارساز در روند شکل گیری آثار هنری به شمار میاد. در واقع یک هنرمند؛ زمانی با زبان تصویری خود تاثیر گذار خواهد بود که بتونه برای انتقال مفاهیم ذهنی خودش، بیانی متفاوت در قالبی جدید و البته مطابق با معیارهای زیبایی شناسی هنر انتخاب کنه.
پس خلاقیت و نوآوری از جمله آیتم هاییست که به عنوان یک هنرمند موفق باید بکار بگیری. نکته اینجاست که این خلاقیت از همان قوه ی تجسم ناشی میشه، تسلط و احاطه بر قوه تجسم منجر به ایجاد نگرش و نگاهی متفاوت به پدیده ها ی اطراف میشه. یعنی متفاوت ببین، متفاوت تجسم کن و متفاوت خلق کن.
به عبارت دیگر؛ هنرهای تجسمی اصطلاحیست برای مجموعه ای از هنرها که با دیدن و تصویر سر و کار دارند و ممکنه شما گاهی حتی عنوان هنرهای بصری رو در کنار یا به جای هنر تجسمی بشنوید. هنرمند حوزه تجسمی با الهام از محیط اطراف و نمادهای بصری برگرفته از طبیعت و پیرامون خودش به خلق آثار تجسمی دست میزنه. در واقع تمام هنرهایی که به صورت بصری ما و احساساتمون رو تحت تاثیر قرار میدن زیر مجموعه هنرهای تجسمی قرار می گیرند، یعنی هر هنری که در قالب تصویر ارائه بشه و پیام های بصری اون ؛ توسط چشم و قدرت بینایی دیده و درک بشه.
“بنابراین به طور کلی هنرهای تجسمی به آن دسته از هنرها گفته می شود؛ که قابلیت تجسم و شکل پذیری دارند، هنرمند در آن ها ، با کمک تجسم و به کارگیری قوه ی تخیل خود؛ با بیانی تصویری به آفرینش هنری می رسد و این آثار مستقیماً به وسیله ی احساس بصری درک می شوند .”
هنرهای تجسمی شامل چه رشته هایی از هنر می شود؟
حتما دوست داری گستردگی این حوزه رو تا حدودی بدونی و با زیر مجموعه های اون آشنا بشی. باید گفت تا قبل از پیدایش عکاسی و توسعه و پیشرفت گرافیک؛ هنرهای تجسمی شامل رشته هایی چون نقاشی و طراحی و معماری و پیکره سازی بود.
با حضور عکاسی و رشته های مختلف گرافیکی چون تصویرسازی، حوزه ی هنرهای تجسمی گسترده تر شد، تا جایی که میشه گفت محدود به یک رشته یا فعالیت یا حتی یک تعریف نیست و حوزه گسترده ای از هنرهای تصویری رو در بر می گیره، هنرهایی چون عکاسی ،گرافیک، نقاشی، چاپ دستی، مجسمه سازی، صنایع دستی و…
دیدن در هنرهای تجسمی چه مفهومی دارد؟
دیدن از این لحاظ برای ما اهمیت داره که معمولاً یک تصویر از اشیا و پدیده ها، نزدیک ترین و درست ترین راه برای درک خصوصیات اونهاست. یعنی اگه بخوایم بین دیدن تصویر یک شی و شرح و توصیف اون راهی که مخاطب رو زودتر به هدف می رسونه انتخاب کنیم؛ کاملاً مشخصه که وقتی توصیفی از یک شی رو می شنویم در ابتدای امر شاید متوجه بسیاری از ویژگی های مورد نظر شی مورد نظر نشیم یا اصلاً نتونیم ماهیت اون رو درست حدس بزنیم، اما با دیدن تصویر آن شی در کوتاهترین زمان پاسخی درست خواهیم داشت.
یعنی تصاویر می توانند حاوی اطلاعات مهم توصیفی باشند. درست مثل تصاویر روی دیواره های غارها یا ظروف و اشیائی که از روزگاران قدیم به جا مونده و در حال حاضر بعد از گذشت چند هزار سال اطلاعات مهمی رو به ما منتقل می کنند.
عمل دیدن چگونه صورت می گیرد؟
انسان به واسطه توانایی هایی که داره با جهان اطرافش ارتباط برقرار میکنه؛ مثل دیدن، شنیدن و یا حس بویایی که از میان این توانمندی ها حس بینایی و قدرت بینایی به انسان برای دیدن جهان پیرامون کمک می کنه. باید گفت وجود چند عامل در کنار هم لازم و ضروریه تا بتونیم اشیا و محیط اطرافمون رو ببینیم و عمل دیدن صورت بگیره.
- چشم
چشم ها عضوی از بدن هستند که در صورت سالم بودن عمل دیدن توسط اون ها انجام میشه. اما خب عمل دیدن به همین جا ختم نمیشه و به غیر از چشم عوامل دیگری هم نیاز هست تا در کنار هم این فرایند به نتیجه برسه.
- نور
اگر نور وجود نداشته باشه؛ جهان اطراف ما در سیاهی و تاریکی مطلق فرو میره. بنابراین بدون وجود نور با وجود داشتن چشم هم قادر به دیدن اشیا نیستیم.
در کنار چشم و نور وجود عوامل دیگری لازم و ضروری هست. مثل اشیا که نور پس از برخورد به اونها بازتاب بشه و به چشم ما برسه و در نهایت باید پیام هایی بصری از طریق چشم به مغز توسط اعصاب بینایی برسه. این پیام های بصری شامل اطلاعاتی درباره خصوصیات ظاهری اون شی مورد نظر مثل رنگ تیرگی و روشنی اندازه و جنسیتش هست.
همانطور که گفته شد الهام از طبیعت یکی از ویژگی های بارز هنر تجسمی به شمار میره. به طور مثال یک طراح، نقاش یا یک عکاس به طور مستقیم، با طبیعت و محیط اطرافشون ارتباط دارند و همین ارتباط بین هنرمند و طبیعت هست که خلاقیت و نوآوری رو در هنرمند بارور و شکوفا می کنه. پس قدم اول برای شما می تونه هنر خوب دیدن و برقراری ارتباط با محیط پیرامونت باشه.
عمل دیدن یک واکنش طبیعی و خود به خود هست که چشم در مقابل انعکاس نور از خودش نشون میده و ما به طور طبیعی رنگ، شکل و سایر خصوصیات و ویژگی های اجسام و پدیده های اطرافمون رو می بینیم. بین دیدن روزمره که همه انسان های بینا یعنی دارای قدرت بینایی نسبت به اطرافشون دارند؛ چه سرشون گرم به کارهای روزانشون باشه چه نباشه؛ و دید هنرمندانه تفاوت وجود داره.
یک هنرمند با دقت و لذت بیشتری با اطرافش ارتباط برقرار می کنه، بارها و بارها و شاید ساعت ها و روزها به عناصر طبیعت خیره میشه، لمسشون میکنه، حس شون میکنه و ویژگی هاشون رو به ذهن می سپره و در نهایت اون خلاقیتی که برای خلق یک اثر هنری نیاز هست بارور میشه.
در واقع میشه گفت نگاه هنرمندانه یک نوع مهارته که باید قبل از هر چیزی اون رو در خودت تقویت کنی. برای بهتر دیدن باید به جهان اطرافت به عنوان بستری قابل پرورش برای خلق اثر هنری نگاه کنی. حتی در بیشتر مواقع برداشتی که یک هنرمند از دیدن یک درخت داره؛ با تصویری که یک انسان عادی میبینه متفاوته و این همون دید هنرمندانه، بدون داشتن ذهنیت قبلی از اشیاست. زیرا شما به عنوان هنرمند تصویری که در لحظه دریافت میکنی رو در ذهن خودت می سازی و از ترکیب واقعیت و ذهنیت خودت به اثر هنری دست پیدا میکنی.
مبانی هنرهای تجسمی چیست؟
زندگی انسان بر اساس ارتباطش با جهان پیرامون و همنوعانش شکل میگیره و برقراری این ارتباط نیاز به یک وسیله ی ارتباطی به نام زبان هست. اما تنها دانستن زبان یا توانایی سخن گفتن برای برقراری ارتباط بین انسان ها کافی نیست؛ چرا که باید از قوه ی شنوایی هم برخوردار باشیم و جدای از قدرت تکلم و شنیدار یک نکته اساسی وجود داره که کمتر بهش توجه میشه و اون هم فرهنگ زبانی هست.
انسان های مختلف در فرهنگ های مختلف کلمات یا واژه های مخصوص به خودشون رو دارند؛ که برای آنها معنای از پیش تایین شده داره و شاید برای یک فرد جدید از فرهنگی دیگر معنای خاصی نداشته باشند. پس برای برقرار کردن ارتباط آگاهی از زبان، قدرت صحبت کردن ، شنیدن و حتی نوشتن و عوامل بسیاری به عنوان مبانی و اصول ارتباطی مهم هستند و باید آموخته بشن.
در راستای مباحثی که مطرح شد، باید گفت درک درست یک اثر تجسمی یا خلق اون تا حدود زیادی بستگی به شناخت امکانات مواد ابزار و درک صحیح از عناصر و کیفیات بصری داره. دقیقاً مانند یادگیری زبان، اگر الفبای فارسی یا فرقی نمیکنه هر زبان دیگری رو ندونی نمی تونی به اون زبان صحبت کنی و با دیگران ارتباط برقرار کنی.
قوانین و قواعد بصری هم در هنرهای تجسمی حکم الفبای هنر رو داره. برای یادگیری هنرهای تجسمی و خلق آثار در این حیطه باید به مبانی هنرهای تجسمی آگاهی و تسلط کافی داشته باشی .
تا اینجا گفتیم تمام هنرهایی که با تصویر سرو کار دارند زیر مجموعه هنرهای تجسمی هستند. فرقی نمیکنه گرافیک، عکاسی یا نقاشی. همه ی این هنرهای بصری دارای اصول و قواعد مشترکی هستند که مبانی اولیه شکل گیری اثر هنری در همون شاخه محسوب میشه و باید به عنوان هنرمند تمامی این اصول رو بهش آگاه باشی و در اثر هنریت به کار بگیری.
“به مجموعه قواعد ثابت بین رشته های مختلف از هنرهای تجسمی یا هنرهای بصری، مبانی هنرهای تجسمی گفته می شه و اولین قدم برای شروع هر کدام از رشته های هنرهای تجسمی آشنایی و یادگیری اصول و قواعد اولیه شکل گیری آن هنر هست.”
هدف اصلی هنرهای تجسمی چیست؟
هنر تجسمی به هر چیزی اطلاق می شه که بتوان آن را به صورت بصری درک و تفسیر کرد، مانند نقاشی ها، مجسمه ها و طراحی ها. همچنین میتونه شامل اجراها و چیدمانهایی باشد که در یک گالری یا سایر مکانهای عمومی به نمایش گذاشته و توسط عموم مردم دیده و ارزیابی میشن.هنر تجسمی جزء اساسی تجربه انسانی است که بازتاب جهان و زمانی ست که در آن زندگی می کنیم.
هدف اصلی هنرهای تجسمی بیان خلاق از طریق ابزارهای بصری است. یعنی ارتباط بدون نیاز به بیان از طریق کلمات و دیگر حواس انسان . یکی از وجوه مشترک همه اشکال هنرهای تجسمی، برقراری ارتباط بصری، بدون نیاز به حواس دیگر مانند شنوایی یا لامسه است.
هنر های تجسمی می تونه به ما کمک کنه تا تاریخ، فرهنگ، زندگی و تجربیات دیگران را به گونه ای درک کنیم که از راه های دیگر به دست نمی آید. همچنین می تونه منبع الهام، تأمل و شادی باشد.در واقع هنر راهیست برای به اشتراک گذاشتن افکار و دیدگاه انسان ها. زمانی که اثری خلق میشه فرقی نمیکنه در قالب نقاشی یا مجسمه یا عکس و… ذهنیت ناملموس هنرمند رو قابل لمس و تجربه برای دیگران می کنه. و این یعنی یک راه ارتباطی قدرتمند و عمیق.
نیروهای بصری در هنرهای تجسمی به چند دسته تقسیم می شوند؟
تمامی اصول و قواعد هنرهای مختلف تجسمی که می توان از آنها به عنوان نیروهای بصری جهت خلق اثر هنری یاد کرد به دو دسته تقسیم بندی می شن:
- عناصر و نیروهای بصری
- کیفیات بصری
همه ی آثار هنر تجسمی از عناصر بصری معینی تشکیل شدند که این عناصر در درون اثر روابط زنده و پویایی با یکدیگر دارند. یعنی مفرد و جدا از هم نیستند، چون به تنهایی مفهومی ندارند. پس هر اثر هنری در حوزه هنرهای تجسمی و بصری از یک سری عناصر تشکیل دهنده ی ثابت بوجود اومده که چگونگی به کار گرفتن این عناصر و کیفیت ارتباط بین اونها بستگی به هنرمند و تجربه ی او در خلق اثر داره.
به بیان دیگه یک هنرمند علاوه بر خلاقیت و نوآوری نیاز به تجربه و شناخت از مبانی بصری و ابزار و متریال کار هنری داره. کل این مجموعه؛ یعنی عناصر بصری، کیفیت رابطه بین اونها، ابزار، مواد و مبانی بصری؛ قابل تفکیک نیستند و به منزله یک کل، قالب و محتوای اثر هنری رو تشکیل میدن. پس شما نمیتونی برای تحلیل یک اثر هنری فقط عناصر بصری و اجزای اون رو به صورت جداگانه تجزیه و تحلیل کنی چون ارتباط بین این عناصر و مجموعه هست که به درک کلیت اثر کمک میکنه.
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که هنرهای تجسمی شامل هنرهایی میشه که بصورت بصری ارایه و درک می شن و تمام این هنرها دارای اصول و قواعد مشترکی هستند که هنرمند باید در ابتدا بر این اصول آگاهی پیدا کنه تا بتونه به خلق اثر تجسمی بپردازه.
در واقع نیروهای بصری همان دسته از عناصری هستند که در طبیعت وجود دارند و هنرمند یا به طور مستقیم و یا با الهام از اونها به خلق آثار هنری می پردازه و گفتیم که در این راه نیروهای بصری به دو دسته تقسیم بندی می شن: عناصر و کیفیات بصری
منظور از عناصر بصری در هنرهای تجسمی چیست؟
عناصر بصری در واقع اون بخشی از نیرو های بصری هستند که به عنوان هنرمند با آنها به طور فیزیکی و ملموس سرو کار داریم مثل: نقطه، خط، سطح، رنگ و …. این عناصر بصری در طبیعت و محیط پیرامون ما به طور مستقیم وجود دارند و می تاون به طور مستقیم یا با الهام گرفتن از آنها در اثر هنری استفاده کرد.
نکته اینجاست هرکدام از عناصر بصری ویژگی های بصری و معنا و مفهوم خاص خود را در اثر ایجاد می کنه و اگر هنرمند به ویژگی های بصری هرکدام از این عناصر آگاهی نداشته باشه و اونها رو نسبت به هم و در جای مناسب استفاده نکنه، در نهایت اثر هنری که خلق میشه؛ فاقد کیفیت مطلوب خواهد بود.
به طور کلی عناصر بصری و نیروهای بصری در طبیعت و محیط اطراف ما وجود دارند و دیدن و شناسایی اون ها و نحوه ی استفاده و به کارگیری اونها در اثر تخصص هنرمند هست، این که اون ها رو به طور مستقیم استفاده کنه یا ازشون الهام بگیره و به کمک ابزار و متریالی که در دست داره این عناصر روخلق کنه.
با این تعریف میشه گفت عناصر بصری برای یک هنرمند حکم مواد اولیه آماده سازی اثر هنری رو داره، که با علم و آگاهی و شناخت از ویژگی های هرکدام، تصمیم به انتخاب و به کارگیری این عناصر منطبق با اثر هنری خودش می کنه.
-
عناصر بصری در هنرهای تجسمی را نام ببرید؟
- عناصر بصری شامل نقطه، خط، سطح، حجم، رنگ وبافت می باشد.
نقطه
خط
سطح
حجم
بافت
رنگ
منظور از کیفیات بصری در هنرهای تجسمی چیست؟
کیفیات بصری در هنرهای تجسمی، اون بخش از اثر هنری هست که طبق تجربه و به کارگیری درست عناصر بصری توسط هنرمند ایجاد میشه. گفتیم که عناصر بصری مختلف، پایه های سازنده خلق یک اثر هنری هستند.
هنگامی که یک اثر هنری مثل طراحی، نقاشی و یا عکس رو تجزیه و تحلیل می کنیم، در واقع این اجزاء یعنی همان عناصر بصری رو بررسی می کنیم تا ببینیم چطور باهم ترکیب یا در کنار هم به کار گرفته می شوند تا طرح کلی اثر هنری را خلق کنند. ناگفته نماند که هر کدام از این عناصر ممکن است در مواقعی به صورت جداگانه برای تأکید بر شخصیت خاص خود در یک اثر هنری استفاده شوند.
نکته اینجاست که عناصر بصری مختلف می توانند ویژگی هایی مانند حرکت و ریتم، فضا و عمق، رشد و ساختار، هماهنگی و تضاد،تیرگی و روشنی ، تعادل و تناسب و یا حتی طیف وسیعی از احساسات را بیان کنند؛که موضوعات هنرهای بزرگ را تشکیل می دهند و در اصطلاح هنرها تجسمی به آن ها کیفیات بصری گفته می شود.
پس میشه گفت هنرمند، عناصر اولیه در دست خودش مثل نقطه ،خط، سطح و … رو روی سطح مورد نظر خود به نحوی به کار می گیره که یک اثر با کیفیات خاص بصری خلق کنه و در صورت استفاده نا به جا و غیر تخصصی از عناصر بصری، اثر خلق شده بدون این کیفیات و در نتیجه ناموفق خواهد بود.
کیفیات بصری در هنرهای تجسمی را نام ببرید؟
کیفیات بصری شامل تعادل، تناسب،هماهنگی ،ریتم و کنتراست می باشد.